صیامصیام، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

خاطرات صیام و رهام

دلنوشته

1394/10/27 13:00
نویسنده : مامان آنا
209 بازدید
اشتراک گذاری

از من نپرس چقدر دوستت دارم....

اینجا در قلب من ,حد و مرزی برای حضور تو نیست .

به من نگو که چگونه اینقدر به تو وابسته ام ؟

مگر ماهی بیرون ار آب می تواند نفس بکشد ؟

مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم ؟

بگو معنی تمرین چیست ؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

بریدن از خودم را ؟

مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ....

از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم ...

همه می دانند که غم تو روحم را می آزارد.

تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه هایم باشند.

نگاهت را از چشمم بر ندار .

مرا از من نگیر که سالهاست در هوای تو نفس می کشم.

از من نپرس که چقدر دوستت دارم ......

اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست .

خواستنت تمام شدنی نیست.

خواستنی تر می شوی هر لحظه ....

....تو .....تکرار نمی شوی .

این منم که دلبسته تر می شوم.

اگر عشق , عشق باشد ,

زمان حرف احمقانه ای است ....

نفسم شاید دلیل زنده بودنم باشد ,

ولی بی شک , تو تنها دلیل همین نفسی .

دوستت دارم.


 

پسندها (1)

نظرات (0)