بدون عنوان
اولین روز مدرسه صیام
صیام جون ,این عکس اولین روز پیش دبستان شماست .مدرسه شهید حسینی ...
نویسنده :
مامان آنا
12:10
عکس پسرام با عرفان و نیوشا
خدا
بر خاکی نشسته بودم که خدا آمد و کنارم نشست. گفت مگر کودک شده ای که با خاک بازی می کنی؟ گفتم نه.....ولی از بازی آدمهایت خسته شده ام... همان هایی که حس می کنندهنوز خاکم. وروح تو در من دمیده نشده ... من با این خاک بازی می کنم تا آدمهایت را بازی ندهم. خدا خندید .... پرسیدم خدایا ؟ چرااز آتش نیستم تاهر که قصد بازی داشت را بسوزانم ؟ خدا اما ساکت بود... گویا از من دلخور شده بود.گفت : تو را از خاک آفریدم تا بسازی .....نه بسوزانی...... تو را از خاک از عنصری برتر ساختم .... از خاک ساختم که با آب گل شوی و زندگی ببخشی ... از خاک که اگر آتشت بزنند باز هم زندگی می کنی و پخته تر می شوی... با خاک ساختمت تا همر...
نویسنده :
مامان آنا
9:27
بیانیه روز جهانی کودک
از قهر بیزاریم و شادی را دوست داریم امروز 16 مهرماه است.روز جهانی کودک این روز را بزرگترها بدین نام نهاده اند,این روز ,روز ماست.یعنی یک روز از 365 روز سال. امروز ما بزرگترها می خواهیم معلم شما بزرگترها باشیم. مشق شب : درس اول :برای ما فکر کنید ,نه به جای ما درس دوم :ما با دنیای شما بزرگترها کاری نداریم ,بگذارید کودکی کنیم. درس سوم :بگذارید رویای کودکان آبی بماند. درس چهارم :دلواپس کودکان جهان باشید. درس پنجم :بجای بمباران کودکان را گلباران کنید. درس ششم :هوا را آلوده نکنید ,بگذارید در کوچه پس کوچه های شهرمان بوی گل بپیچد. درس هفتم :حصارهای اطراف کودکان را برچینید. درس هشتم :عمو زنجیر باف را دوست داشته باشی...
نویسنده :
مامان آنا
12:34
آرزوی یک مادر
فرزندم فردا به مدرسه می رود برای فرزندم که فردا به مدرسه می رود همه چیز تازه و شگفت انگیز است. من از آموزگارش می خواهم ,که فرزندم را بشناسد و با او مهربان باشد. او می داندکه او هنوز مدرسه و جهان را خوب نمی شناسد. بامداد فردا حادثه بزرگ زندگی او آغاز خواهد شد. کیف کوچکش را به دست خواهد گرفت , و آرام و اندیشناک با گامهای لرزان و مردد راه مدرسه را,راه جهان را , در پیش خواهد گرفت. من از آموزگارش می خواهم که نیازهایش را برآورد و آنگاه آموختنیها را به او بیاموزد. اما اگر می تواند آموختنش را به مهر بیاموزد. به فرزندم از شگفتیهای کتاب بگوید. از آموزگارش می خواهم که منش و شخصیت فرزندم را چنان بپرورد و استوار کند که هی...
نویسنده :
مامان آنا
10:46
نیوشا ی خوشگلم
کوه
دینکوه یکی از جاهاییه که شما خیلی دوسش دارین .چون هم خیلی قشنگه هم شما اونجا حسابی میتونین بازی کنین . ...
نویسنده :
مامان آنا
10:40
دریا
تابستان با باران و خاله سحر برای شنا به دریا رفتیم.به شما هاکه خیلی خوش گذشت.از بس که بازی کردین وقتی رسیدین خونه فوری خوابتون گرفت. ...
نویسنده :
مامان آنا
10:31