دلنوشته
از من نپرس چقدر دوستت دارم.... اینجا در قلب من ,حد و مرزی برای حضور تو نیست . به من نگو که چگونه اینقدر به تو وابسته ام ؟ مگر ماهی بیرون ار آب می تواند نفس بکشد ؟ مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم ؟ بگو معنی تمرین چیست ؟ بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟ بریدن از خودم را ؟ مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی .... از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم ... همه می دانند که غم تو روحم را می آزارد. تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه هایم باشند. نگاهت را از چشمم بر ندار . مرا از من نگیر که سالهاست در هوای تو نفس می کشم. از ...
نویسنده :
مامان آنا
13:00
مهر 94
صیام جون من امسال رفته کلاس اول , مدرسه شهید حسینی , عزیزم ,صف بستن کلاس اول و از زیر قران رد شدن خیلی خوب بود . کلاس اول ب ....... معلمتون هم خانم ابراهیمی عزیز هستن. ...
نویسنده :
مامان آنا
9:42
سفربه لاهیجان با عمه ثمین و عمو وحید
حضور در کتابخانه عمومی و هلال احمر نور
رهام و دوستاش دراداره محیط زیست نور
جشن بادبادکها-نور- جشنواره پایتخت ساحلی
سنجش صیام
صیام جونم با نمره عالی سنجش رو گذروند. ...
نویسنده :
مامان آنا
11:46
روز جهانی صلح
زیستن در جهانی امن , حق همه کودکان است.همزمان با روز جهانی صلح , ما نیز جهان را به صلح دعوت کرده و همه با هم با کودکان آواز صلح خواندیم. ...
نویسنده :
مامان آنا
11:43